سرخط خبرها

درباره شهید رسول دوست محمدی، مدافع حریم اهل بیت (ع) | رسالت «رسول»

  • کد خبر: ۱۲۶۸۱۴
  • ۰۲ مهر ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۱
  • ۱
درباره شهید رسول دوست محمدی، مدافع حریم اهل بیت (ع) | رسالت «رسول»
او و رسول دوست محمدی جلوی مسجد رضا (ع) منتظر می‌ایستند تا اینکه دوباره صدای «بیایید کمک، می‌خواهند خیمه را به آتش بکشند» را‌ می‌شنوند. دوباره برای کمک راهی می‌شوند. اغشتاشگران بخشی از خمیه را به آتش کشیده اند. آن‌ها مانع آتش سوزی می‌شوند.

زهره مرادوند | شهرآرانیوز؛ آخرین نفس‌های شهریور، درست روز‌هایی که مشهد برای میزبانی زائران امام مهربانی‌ها (ع) آماده است. موکب و خیمه‌های حسینی هنوز پابرجاست تا اربعین حسینی در کربلا را به موکب‌های رضوی در مشهدالرضا (ع) پیوند بزند.

چند روزی است به بهانه فوت مهسا امینی، اعتراضات مردمی جای خود را به اغتشاش و آشوب و بلوای ساختارشکنانه و غیرقانونی منافقان و ایادی دشمن داده است؛ سالیان سال است که مشهد در این ایام تمام تلاش خود را به میزبانی کریمانه از زائران رضوی معطوف می‌کند تا زائران حسینی و دلدادگان رضوی در امنیت و آرامش به زیارت این خطه از بهشت مشرف شوند. اواخر هفته گذشته در خیابان احمد آباد مشهد شاهد بسیجی شهید رسول دوست محمدی بودیم. در این گزارش جزئیات شهادت و بخشی از زندگی او را از زبان شاهدان عینی، دوستان و مادر او‌ می‌خوانید.

به نام مردم، به کام دشمن

رسول دوست محمدی جوانی مشهدی است که این روز‌ها رنگ و بوی شهادتش در شهر پیچیده است. او طبق روال هر سال به اتفاق دوستان هیئتی اش شهر و محله را برای پذیرایی از زائران امام هشتم (ع) آماده می‌کرد. او که به تازگی از سفر زیارتی اربعین بازگشته بود به فکر برپایی موکب برای دهه آخر صفر در حوالی تقاطع بولوار کلاهدوز و سناباد بود تا خیمه عزای حسینی پا بر جا باشد و میزبانی از زائران امام رئوف (ع) ادامه دار.

حادثه تلخی که شامگاه سی ام شهریور ۱۴۰۱ در حوالی ساعت ۲۳ توسط اغتشاشگران و دست نشانده‌های منافقان رخ داد، خروش و اعتراض هیئات مذهبی شهر را به دنبال داشت. عده‌ای که به دنبال اعتراض به فوت مهسا امینی بودند در اوج بی رحمی و ناجوانمردانه به تخریب اموال عمومی روی آوردند. آن‌ها که با تعرضات ساختارشکنانه مأموران پلیس را مورد هجمه قرار دادند، به این بسنده نکردند و ساحت مساجد و قرآن را هدف قرار دادند و همانند دوره رضا خان چادر از سر مادران و دختران کشورمان پایین کشیدند تا اوج شرارت و رذالت خود را به تصویر کشند. آن‌ها به خیمه عزای حسینی، یورش بردند تا آن را به آتش بکشند.

رسالت «رسول»

نگذاشتیم خیمه در آتش بسوزد

مجتبی معتمدی دوست صمیمی و البته قدیمی شهید رسول دوست محمدی است. او هم در آن حادثه غم انگیز از ناحیه بازو مجروح شده است. او ماجرای درگیری و شهادتش دوستش را این طور شرح می‌دهد: آن شب اغتشاشگران تقاطع کلاهدوز و سناباد تجمع کرده بودند و به اموال عمومی و... آسیب می‌رساندند. من و رسول به اتفاق سایر بچه هیئتی‌ها به آنجا رفتیم و آن نقطه را از اغتشاشگران پس گرفتیم. در این لحظه یکی از دوستان هیئتی مان به سمت ما آمد و فریاد زد: «مجتبی اغتشاشگران می‌خواهند خیمه امام حسین (ع) تقاطع آبکوه و کلاهدوز را آتش بزنند.»

او در ادامه بیان می‌کند: فوری من و آقا رسول به همراه جمعی از نیرو‌های هیئتی رفتیم یک چهارراه بالاتر. زمانی که ما به آنجا رسیدیم اغتشاشگران پا به فرار گذاشتند و به سمت خیابان آبکوه و میدان تختی رفتند. ما به خیمه رسیدیم. بچه‌های خیمه درخواست کمک کردند. از آن طرف آن‌ها شروع کردند به پرتاب سنگ و فحاشی. می‌خواستند با بنزین خیمه سید الشهدا (ع) را به آتش بکشند.

او و رسول دوست محمدی جلوی مسجد رضا (ع) منتظر می‌ایستند تا اینکه دوباره صدای «بیایید کمک، می‌خواهند خیمه را به آتش بکشند» را‌ می‌شنوند. دوباره برای کمک راهی می‌شوند. اغشتاشگران بخشی از خمیه را به آتش کشیده اند. آن‌ها مانع آتش سوزی می‌شوند.

رسالت «رسول»

رسول ناجی جان دوستش شد

رسول ناجی جان من شد و خودش به شهادت رسید، در حالی که بغض گلوی مجتی معتمدی را گرفته است ادامه ماجرا را این طور شرح می‌دهد: سرکرده اغتشاشگران را زیر نظر داشتم صورتش را پوشانده بود و فحاشی می‌کرد. با حرف هایش افرادی را که آنجا بودند تحریک می‌کرد تا به اموال عمومی آسیب برسانند. منتظر ماندم تا اینکه آن فرد اغشاشگر خودش را به پیاده رو رساند. از جلوی من عبور کرد. بلافاصله از پشت سر دستم را دور کمرش حلقه زدم و محکم گرفتمش. تاریک بود و چاقوی دستش را ندیدم و با همان چاقو چند ضربه به بازوی من زد. خون زیادی از من سرازیر شد و بی حال شدم.

دراین هنگام فقط متوجه شدم کسی از پشت برای نجات جان من آمد. او رسول بود. آن شرور بی وجدان همان چاقو را در قلب رسول فرو کرد و رسول را به شهادت رساند.
معمتدی در حالی که اشک می‌ریزد می‌گوید: بیش از بیست سال او را می‌شناختم گناه او چه بود که باید ۱۵ ضربه چاقو‌ می‌خورد، در حالی که برای دفاع از خیمه امام حسین (ع) و ارد میدان شده بود. رسول نیروی بسیجی بود. خالصانه بیش از ۲۰ سال همیشه در ماه محرم و صفر پای ثابت هیئت‌ها بود.

رسالت «رسول»

رسول با منطق و اعتقاد راهش را انتخاب کرده بود

علی سلمان رود معجنی یکی دیگر از دوستان شهید رسول دوست محمدی است. او که با شهید رفاقتی بیست ساله دارد می‌گوید: من و رسول قریب به ۲۲ سال دوست بودیم و از او شناخت کافی دارم. این سال‌ها شاهد بسیاری از معرکه‌ها و اغتشاشات بودیم و باید بگویم او به حق اعتقادی اش رسید؛ زیرا همواره دنبال شهادت بود. شهادت ماحصل و دستمزد ایثارگری‌های رسول بود، بدون هیچ چشمداشتی در دفاع از حریم اهل بیت (ع) پیشگام می‌شد و در هر برهه‌ای آماده دفاع از نظام بود. رسول انسان آزاد و آزاد‌ی خواهی بود و هیچ گاه زیر بار حرف زور نمی‌رفت و همواره با منطق و اعتقادش کار‌ها را انجام می‌داد و به نتیجه می‌رساند.

سرآمد تمام افرادی بود که مدافع نظام و انقلاب اند

وی با بیان اینکه شهید دوست محمدی در استخدام هیچ ارگان یا سازمانی نبود، تصریح کرد: رسول حتی بیمه هم نبود. من تأکید می‌کنم این شهید به هیچ ارگان و دستگاهی وصل نبود و حقوق و بیمه هم نداشت، اما سرآمد تمام افرادی بود که مدافع نظام و انقلاب اند و بی توقع و چشمداشت کار می‎کرد.
علی سلمان رود معجنی با اشاره به نحوه شهادت رسول بیان می‌کند: نکته بارز در شهادت رسول این بود که او را ناجوانمردانه و در تاریکی شب به شهادت رساندند؛ زیرا رسول همواره انسانی آماده و حواس جمع بود و آمادگی بدنی و رزمی خوبی هم داشت. شب اغتشاش او را غافلگیر کردند.

رسالت «رسول»

شهادت حق و دستمزد ایثار رسول بود

سلمان با بیان اینکه در شب حادثه من نیز حضور داشتم گفت: بنده در این حادثه آسیبی ندیدم، اما رسول به چیزی که حقش بود و به آن اعتقاد داشت، یعنی شهادت، دست یافت و ما را با خاطراتش برای همیشه تنها گذاشت.

مردم بیدارند

این روایتی تلخ است از دستاورد تجمعات غیرقانونی‌ای که چهارشنبه شب گذشته در مشهد الرضا (ع) رخ داد تا به واسطه آن، یک نیروی مخلص بسیجی پای کار بایستد و در دفاع از حریم خیمه عزای حسینی شهادت را در این دیار پیشوند نام خود کند؛ کسی که به گفته نزدیکانش وابسته و حقوق بگیر هیچ ارگان و سازمانی نبود و تنها برای دفاع از حریم خاندان اهل بیت (ع) وارد میدان شد و جان بر کف نهاد تا حرمت عزای حسینی دست مایه اغتشاش فریب خوردگان و منافقان نشود.

شاید این قصه پرتکرار بسیاری از جوانان این مرزوبوم باشد که در هر سن و با هر لباسی این روز‌ها جانانه پای کار دفاع از پرچم و حرمت اسلامی این مرز و بوم ایستاده اند و در قالب نیروی انتظامی یا مردمی نه تنها فحش بلکه سنگ و چاقو می‌خوردند تا خون دل‌هایی که پای بلندای نام ایران اسلامی خورده ایم باز هم تداعی شود. اگرچه تا ابد بهای سنگین از دست دادن رسول‌های این کشور بر دل ما خواهد ماند، اما شناسایی سره از ناسره در این بلوایی که منافقان و معاندان نظام به راه انداخته و راهبری می‌کنند دستاوردی است که فراموش نخواهد شد.

درد از میان رفتن فرزندان بی گناه این آب و خاک با وحشیگری‌های اخیر اغتشاشگرانی که از غرب و منافقان فرمان گرفته اند التیام نخواهد داشت، اما اهتمام بینش و جهاد تبیین برای روشنگری ابعاد این فتنه و فتنه‌های مشابه آن خواستی همگانی است. رنج دردناک هتک حرمت به ساحت کتاب وحی، قرآن کریم، را التیامی نیست و درد توهین و هتاکی به حجاب و چادری که میراث حضرت زهرا (س) است، اما بیداری مردم و بینش افزایی درباره توطعه و ابعاد شوم این فتنه دستاوردی است که تا ابد در خاطره داعیه داران دفاع از حریم اسلام و اهل بیت (ع) خواهد ماند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
مهسا
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۸
0
1
خوشا به سعادتت
چه جایی و حین انجام چه کاری به شهادت رسیدی ... دفاع از خیمه اهل بیت علیهم السلام اونم خیمه سید الشهدا ع التماس دعا و شفاعت شهید والا وقام
خداوند سبحان قاتلینت را با شمر و‌حرمله محشور کنه
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->